دسته بندي : <-PostCategory->
در یک صبح زیبا در اجتماعی در کورنیش
في كوباية شاى إنما إيه
با یک لیوان بزرگ چای کوبایی
فى طيبة ناس ولقمة عيش
در بین مردم پاک و لقمه ای از قوت زندگی
تجمع الفقير والبيه
که فقیران و ثروتمندان با یکدیگرند
على طول تلاقيک فاكرها
تو همیشه او را بیاد می آوری
هتموت وتقوم تجيلها
احساس نابودی برای رسیدن به او داری و پیش او می شتابی
تحضنها وتشتكى لها
او را گرفته و به او شکایتت را اعلام می کنی
وحشاني يا مصر موت
دلم برایت تنگ شده و دارم می میرم برای تو ای مصر
في صحبة طاولة على القهوة
در شرکت، فنجان قهوه ام آماده است
في نكتة حلوة ما ليها بديل
با سخنان زیبا آن را شیرین می کنی
في نسمة ليل على سهوة
در این شب بیاد ماندنی با مردم صمیمی
تحن لأهلها وللنيل
در کنار خانواده و نیل خواهیم بود
نظرات شما عزیزان: